بررسی رابطة میان هوش هیجانی و سلامت روانی در سال تحصیلی 85-1386

بررسی رابطة میان هوش هیجانی و سلامت روانی در سال تحصیلی 85-1386

بررسی رابطة میان هوش هیجانی و سلامت روانی  در سال تحصیلی 85-1386

دسته: علوم انسانی

بازدید: 45 بار

فرمت فایل: docx

حجم فایل: 331 کیلوبایت

تعداد صفحات فایل: 140

بررسی رابطة میان هوش هیجانی و سلامت روانی در سال تحصیلی 851386

قیمت فایل فقط 26,400 تومان

پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.

پرداخت و دانلود

بررسی رابطة میان هوش هیجانی و سلامت روانی  در سال تحصیلی 85-1386

فصل اول : کلیات پژوهش

مقدمه…………………………………….. 1

بیان مسأله ……………………………….. 4

اهمیت نظری و عملی پژوهش ……………………. 8

پیشینه تحقیق ……………………………… 9

اهداف پژوهش ………………………………. 10

فرضیه های پژوهش …………………………… 10

تعاریف مفاهیم …………………………….. 11

تعاریف نظری ………………………………. 11

تعاریف عملیاتی…………………………….. 12

فصل دوم : مبانی نظری و پیشینه پژوهش

تعاریف هوش هیجانی………………………….. 13

ویژگیهای هوش هیجانی ……………………….. 14

سیر مطالعه‌ی هوش هیجانی …………………….. 18

اندازه گیری هوش هیجانی …………………….. 21

پرسشنامه هوش هیجانی پتراید زوفارنهام ………… 24

هوش هیجانی و بیماریهای روانی ……………….. 28

ابراز هیجان و پیامدهای آن در قلمرو سلامت………. 31

افزایش هوش هیجانی …………………………. 34

تعاریف سلامت روانی………………………….. 53

اهداف و مقاصد بهداشت روانی …………………. 55

بهداشت روانی ……………………………… 57

معیارهای بهداشت روانی در مکتب اسلام…………… 60

تعریف بهداشت روانی و سه سطح پیشگیری …………. 62

اصول بهداشت روانی …………………………. 66

پژوهش های انجام شده در زمینه رابطه هوش هیجانی یا سلامت روانی …………………………………………… 70

فصل سوم : روش تحقیق

جامعه آماری ………………………………………………………………………………………………….. 87

روش نمونه گیری ……………………………………………………………………………………………. 87

روش اجرای پژوهش ………………………………………………………………………………………. 94

تجزیه و تحلیل اطلاعات ……………………………………………………………………………………. 94

فصل چهارم : تحلیل داده‌ها

مقدمه …………………………………………………………………………………………………………….. 95

فرضیه‌های …………………………….. 96

آمار توصیفی ………………………………. 97

آمار استنباطی …………………………….. 113

فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری

مقدمه ……………………………………. 122

ارائه فرضیه‌ها …………………………….. 124

بحث و نتیجه گیری ………………………….. 133

پیشنهادات ………………………………… 135

محدودیت‌ها ………………………………… 135

منابع و ماخذ ……………………………… 136

در خلال فصول گذشته جریان هدف داری را به منظور بررسی و پاسخگویی به سئوالات این تحقیق ترسیم نمودیم.

در این قسمت به منظور بررسی و نتیجه گیری از تحقیق انجام شده ضمن اشاره ای مختصر به تحقیقات گذشته، هریك از فرضیه های پژوهش را جداگانه مورد بررسی قرار داده و درجه توافق آن تحقیقات گذشته را برخواهیم شمرد.

در بخشهای گذشته ضمن اشاره به اهمیت هوش هیجانی و سلامت روانی اشاره كردیم كه در هر یك از آنها مولفه و بُعدی از هوش هیجانی را در كانون توجه قرار داده و ارتباط آن را با متغیرهای حرفه‌ای مورد بررسی قرار داده بودند.

فرضیه اول: بین هوش هیجانی و سلامت روانی رابطه وجود دارد.

برای بررسی این فرضیه از آزمون ضریب همبستگی پیرسیون (593/0=r) و تحلیل رگرسیون چند متغیر استفاده شده و نتایج در هر آزمون معنی دار بود. در بین متغیرهای وارد شده در مدل رگرسیون تنها هوش هیجانی بود كه می توانست تغییرات متغیر سلامت روان را آن هم در حدود آلفای 5% تبیین كند. بین سایر مولفه های هوش هیجانی (خودانگیزی، خودكنترلی، مهارت اجتماعی و خودآگاهی، هوش اجتماعی) و سلامت روان رابطه مثبت و معنی دار به دست نیامده. نكته قابل ذكر این است كه حتی بر طبق تعریف متغیرهای هوش هیجانی و سلامت روان، می توان این دو متغیر را كاملاً جدا از هم دانست.

به عبارت دیگر برخورداری از هوش هیجانی بالا به نوعی به معنی برخورداری از سلامت روان نیز می باشد. چرا كه حداكثر مولفه های متغیر هوش هیجانی را در قالب مولفه های سلامت روان می توان گنجاند.

عكس این مسئله، تلویحات روشن و البته صحیحی را در پی دارد. یعنی اكثر مولفه های سلامت روان را از جمله كنش وری مناسب اجتماعی، فقدان اضطراب و بی خوابی و افسردگی و فقدان نشانه های مرضی بدنی را می توان در قالب مولفه های هوش هیجانی جای دارد. به عنوان مثال، افرادی كه در بعد كنترل هیجانات و كنترل روابط یا مهارتهای اجتماعی نمرات بالایی دارند از كنش وری اجتماعی مناسب و بالایی برخوردارند و یا افرادی كه خود كنترلی بالایی دارند به خاطر توانایی شان در كنترل هیجانات و كناره گیری از هیجانات منفی نظیر ناامیدی، اضطراب و تحریك پذیری عملاً از اضطراب و افسردگی كمتری رنج می برند. این اشتراك حوزه در بین متغیرهای هوش هیجانی و سلامت روان مستلزم بحث و بررسی دقیق تر و عملی تری است كه در حیطه این پایان نامه نمی گنجد و در واقع هدف از ذكر این موضوع اشاره به این نكته كه با توجه به این اشتراك حیطه، تغییر همگام آنها و یا به عبارت دیگر وجود رابطه مثبت و معنی دار بین این دو متغیر تا حدود زیادی قابل پیش بینی است.

چنانكه در فصل پیشین (4) اشاره شد به منظور آزمون بقیه فرضیات كه در واقع زیر فرضیه های متغیر سوم هستند از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده كه همگی از آنها در سطح آلفای 5% معنی دارد و با توجه به نتایج تحلیل رگرسیون دو متغیر هوش هیجانی  و سلامت روان می توان نتیجه گرفت كه افراد دارای هوش هیجانی بالا از نشانه های مرضی جسمانی كمتری رنج می برند، كنش وری اجتماعی بهتری دارند، از اضطراب و بی خوابی كمتری رنج می برند و كمتر دچار افسردگی و ناامیدی می شوند.

نتایج بررسی این پژوهش موید تحقیقاتی قبلی در این زمینه است از جمله بار - ان (1997) و تحقیق دیگری كه توسط همین محقق بر روی گروهی از افراد در آفریقای جنوبی به اجرا درآمد. از جمله دیگر تحقیقات می توان به تحقیق سیاروچی و همكاران (2000 به نقل از جوانشیر، 1383)، سارنی و همكاران (2000) و كارسون و بیركن سیر (2000) اشاره كرد.

فرضیه دوم: بین مقیاس خودانگیزی با سلامت روان رابطه وجود دارد.

برای بررسی این فرضیه، از آزمون ضریب همبستگی پیرسیون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است نتایج در این آزمون معنی دار نیست (138/0=r) در سطح معناداری و فرض صفر رد می شود در نتیجه رابطه معنادار نمی باشد.

در اینجا به این نتیجه می رسیم كه داشتن خودانگیزی بالا نمی تواند تضمین كننده سلامت روانی بالا باشد و شاید برعكس، ممكن است خودانگیزی زمینه ای شود برای پایین آمدن سلامت روانی فرد.

چنانچه در فصل 4 اشاره شد ضریب همبستگی پیرسون (138/0=r) در این فرضیه در سطح 5% معنی دار نیست. به پژوهشی همخوان با این نتیجه مولفه خودانگیزی به تمركز هیجان ها برای دستیابی به اهداف با قدرت، اطمینان، توجه و خلاقیت مربوط می باشد. یعنی در واقع نوعی بسیج هیجانی و احساسی برای دستیابی به هدف مورد نظر افراد خود انگیخته ارضاء خواسته ها را به تأخیر می اندازند اغلب به تكمیل یك عمل تمایل دارند و به نوعی همواره در تكاپو و حركت هستند و مایلند همواره موثر و مولد باشند.این ویژگی ها نقطه مقابل ویژگی‌های افرادی است كه دچار عدم سلامت روانی هستند. (متناقض است).

در تحقیق بلاك وبلاك (1980 به نقل از خائف الهی 1382) با كاربرد ابزاری دریافتند كه ابعاد مهم هوش هیجانی، اطمینان به خود، خوش‌بینی و تعادل هیجانی است. افراد دارای هوش هیجانی بالا از خود كنترلی و خودانگیزی بالایی برخوردارند، زندگی‌شان معنادار است و اصولی و مسئولیت پذیر هستند، عواطف خود را به درستی تدبیر و ابراز می كنند، قاطعند و نسبت به دیگران حساس و مراقبند، زندگی هیجانی پربار و متعادل دارند، با خودشان، با دیگران و با محیط اجتماعی‌شان راحتند، اجتماعی، خودانگیخته و با نشاطند و تجارب جدید را می پذیرند.

در تحقیق دیگری كه توسط كارسون و همكارانش (2000) صورت گرفت، در دو پژوهش بر روی نمونه هایی از دانشجویان، هوش هیجانی و رابطه آن با كنترل فردی و خشونت كلامی را مورد ارزیابی قرار دارند. در این مطالعات، پاسخ همدلانه، تنظیم خلق، مهارتهای بین فردی، انگیزش درونی و خودآگاهی به عنوان زیر مقیاس های هوش هیجانی در نظر گرفته شده است. بر اساس یافته های دو پژوهش مذكور، هوش هیجانی دارای رابطه مثبت با خودانگیزی و كنترل فردی و دارای رابطه منفی با خشونت كلامی بود.

فرضیه سوم: بین مقیاس خودآگاهی با سلامت روان رابطه وجود دارد.

برای بررسی این فرضیه نیز از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است و نتایج در هر دو آزمون معنادار است. (5/0= r).

در این فرضیه با توجه به نتایج بدست آمده می توان به این مهم پی برد كه برخورداری از خودآگاهی بالا به نوعی به برخورداری از سلامت روان نیز می انجامد.

چنانچه در فصل چهارم اشاره شد، سطح معناداری این رابطه، 1% بود و با توجه به نتایج رگرسیون دو متغیر خودآگاهی و سلامت روان می توان نتیجه گرفت كه افراد دارای مولفه خودآگاهی بالا از نشانه‌های مرضی جسمانی كمتری رنج می برند و از سلامت روان بالایی برخوردارند.

نتایج بررسی این پژوهش همخوان با تحقیقات قبلی در این زمینه است، از جمله می توان به تحقیق بار – ان (2000 ) اشاره كرد. در پژوهشی كه توسط بار - ان (2000) انجام شد. تحلیل نمرات هوش هیجانی بیش از 7700 نفر از مردم آشكار كرد، در حالی كه مردان و زنان تفاوتی در هوش هیجانی كلی ندارند، مردان نمرات بالاتری در تحمل استرس، تكانش، سازگاری و خودآگاهی، مثبت بودن و خودشكوفایی و زنان نمرات بالاتری در همدلی، ارتباطات میان فردی و مسئولیت اجتماعی به دست آوردند. آنان دریافتند كه هوش هیجانی یك مجموعه دارای عواملی چندگانه و مرتبطی، متشكل از توانایی های عاطفی، شخصی و اجتماعی می باشد كه به ما كمك می كند با ضرورت‌های روزمره مقابله نماییم. اولین توانایی ها را كه ساختار عاملی این مفهوم نظری را تشكیل می دهند، به این قرار است: عزت نفس، خودآگاهی عاطفی، ابراز وجود، تحمل فشار روانی، كنترل واكنش‌های نهایی، انعطاف پذیری، حل مسأله، همدلی، رابطه‌ی میان فردی، خوش بینی، خودشكوفایی استدلال و مسئولیت اجتماعی.

در تحقیقی دیگر كه توسط كارسون و همكاران (2000) صورت گرفت، درد و پژوهش بر روی نمونه هایی از دانشجویان، هوش هیجانی و رابطه آن با كنترل فردی و خشونت كلامی را مورد ارزیابی قرار دارند. در این مطالعات كه در فرضیه دوم گذشت هوش هیجانی دارای رابطه‌ی مثبت با كنترل فردی و خودآگاهی و دارای رابطه منفی با خشونت كلامی بود.

فرضیه چهارم: بین مقیاس خودكنترلی با سلامت روان رابطه وجود دارد.

برای بررسی این فرضیه از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است و نتایج در هر دو آزمون در سطح 01/0معنادار است.

در این فرضیه می توان پی برد كه هر چه خودكنترلی فردی بالا باشد به همان میزان فرد از سلامت روان بالایی نیز برخوردار است. یعنی هر چه از خودكنترلی بالاتری برخوردار باشد به همان میزان از نشانه های مرضی جسمانی همچون اضطراب، افسردگی و ناامیدی و بی خوابی كمتری رنج می برند.

نتایج بدست آمده در این تحقیق همخوان با نتایج تحقیقات پیشین در این زمینه است از جمله، مطالعاتی كه سالكوفسكی و همكارانش (2003) انجام شد، تحلیل های عوامل اكتشافی و تأییدی پرسشنامه ویژگی‌های هوش هیجانی یك ساخت عاملی مرتبه ای با یك عامل هوش عاطفی سطح بالا و چهار عامل سطح پایین تر (خوش بینی /تنظیم خلق، ارزیابی عواطف، بهره مندی از عواطف و مهارتهای اجتماعی، خودكنترلی) پیشنهاد كرد.

بررسی تفاوتهای جنسیتی در این چهار عامل نشان داد كه تفاوت نمرات بین زنان و مردان در عامل خوش بینی / تنظیم خلق معنادار نبود. نمره‌ی زنان در عامل ارزیابی عواطف و مهارتهای اجتماعی و خودكنترلی بیشتر از مردان و نمره‌ی مردان در عامل بهره مندی از عواطف بیشتر از زنان بود. بخشی از فرم بلند پرسشنامه‌ی ویژگی های هوش عاطفی به طور منفی و معنادار با روان رنجوری و اشكال در شناسایی و بیان هیجانات (الكسی تایمی) و به طور مثبت و معنادار با برونگرایی، انعطاف پذیری، توافق كاری، و با وجدان بودن همبستگی داشت و با رضایت از زندگی همبستگی مثبت و با آمادگی برای افسردگی همبستگی منفی است.

و همچنین تحقیق دیگری كه توسط كارسون و همكاران (2000) به انجام رسید. در دو پژوهش بر روی نمونه هایی از دانشجویان، هوش هیجانی و رابطه آن با كنترل فردی و خشونت كلامی را مورد ارزیابی قرار دادند. در این مطالعات، پاسخ همدلانه، تنظیم خلق، مهارتهای بین فردی، انگیزش درونی و خودآگاهی به عنوان زیر مقیاس های هوش هیجانی در نظر گرفته شده است بر اساس یافته های دو پژوهش مذكور، هوش هیجانی دارای رابطة مثبت با كنترل فردی و دارای رابطه‌ی منفی با خشونت كلامی بود.

فرضیه پنجم: بین مقیاس هوش اجتماعی با سلامت روان رابطه وجود دارد.

به منظور اجرای این آزمون از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده و نتایج چنانچه در فصل چهارم بدان اشاره شد نشان دهنده معنی دار بودن این آزمون است.

در این فرضیه با توجه به نتایج بدست آمده از این آزمون می توان به این مسئله پی برد كه برخورداری از هوش اجتماعی بالا به نوعی برخورداری از سلامت روان می انجامد و برعكس.

برای انجام این فرضیه، از آزمون ضریب همبستگی پیرسون (4/0=r) استفاده شده است كه در سطح 5% معنی دار است. بدین معنی كه هرچه فرد از هوش اجتماعی بالایی برخوردار باشد به همان میزان از نشانه های مرضی جسمانی كمتری رنج می برد.

از نتایجی كه در تحقیقات گذشته بدست آمده می توان به تحقیقاتی همچون تحقیقی كه توسط بار – ان (2000) (در فرضیات گذشته ذكر شد) اشاره كرد. و همچنین تحقیقی كه توسط كارسون و همكارانش (2000) صورت گرفت اشاره كرد. (در فرضیاتی گذشته، گذشت)

فرضیه ششم: بین مقیاس مهارت اجتماعی با سلامت روان رابطه وجود دارد.

برای انجام این آزمون از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده و نتایج در این آزمون نیز با رد فرض معنی دار است (4/0= r). بدین معنی هر چه مهارتهای اجتماعی بالا باشد فرد از سلامت روانی بیشتری برخوردار است.

در این فرضیه می توان به این نتیجه دست یافت كه هر چه افراد از مهارتهای اجتماعی بالایی برخوردار باشند، سلامت روانی مناسبی نیز دارند و شاید نشانه های مرضی جسمانی كمتری (افسردگی، اضطراب، ناامیدی، بی خوابی، ... ) آنها را تهدید كند.

برای بررسی این آزمون از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است كه در سطح 5% معنی دار است و می توان به این نتیجه دست یافت مهارت اجتماعی باعث سلامت روانی می شود.

به تحقیقاتی كه در این زمینه صورت گرفته می توان به كافتسیوس (2003) اشاره كرد. در این پژوهش جهت بررسی قابلیت های هوش هیجانی و دلبستگی در مسیر زندگی آزمون هایی را بر روی 239 بزرگسال بین سنین 19 تا 66 ساله انجام شد. در این مطالعه رابطه بین ادراك و تشخیص دلبستگی و هوش اجتماعی و مهارت اجتماعی به آزمون گذشته شده است. از قبیل مجموعه توانایی های مدیریت، ادراك، مهارت اجتماعی، تسهیل درك و فهم هیجانات.

پس از تحلیل نتایج مشخص شد كه دلبستگی رابطه مثبتی با همه خرده مقیاس های هوش هیجانی (به جز ادراك هیجانی) و نمره كلی هوش هیجانی است. هم چنین در این پژوهش مشخص شد كه افزایش سن موجب افزایش سطوح قابلیت های هوش هیجانی، مهارت اجتماعی می شود و همچنین زنان در سطوح ادراك هیجانی از مردان بالاتر بودند و همچنین تحقیقات دیگری كه صورت گرفته می توان اشاره كرد.

فرضیه هفتم: هوش هیجانی و مولفه های آن می توانند پیش بینی كننده سلامت روان باشند.

برای آزمون این فرضیه ابتدا از همبستگی برای جهت رابطه و سپس از رگرسیون برای پیش بینی رابطه استفاده شد. نتایج بدست آمده، با توجه به جدول ... در این آزمون نشان می‌دهد كه بین سلامت روان با مولفه های هوش هیجانی همچون: خودآگاهی، خودكنترلی، هوش اجتماعی و مهارت اجتماعی و مهارت اجتماعی در سطح 5% پیش بینی كننده سلامت روان هستند، بنابراین فرض صفر تأیید می شود.

این آزمون نشان می دهد كه هوش هیجانی و مولفه ها آن با سلامت روان رابطه مستقیم دارد بدین ترتیب كه هر چه سلامت روان فرد بالا باشد از هوش هیجانی مولفه هایی كه هوش هیجانی را شامل می شود بالا است به عنوان مثال فردی كه از خودانگیزی یا خودكنترلی بالایی برخوردار باشد، از سلامت روان برخوردار است. سلامت روانی مناسبی دارد. از تحقیقاتی كه همخوان با این نتیجه اند، می توان به تحقیقات بار- ان (2000) كه در فرضیه های گذشته ذكر شد اشاره كرد.

به طور خلاصه همان طور كه در مرور ادبیات پژوهش بحث كردیم بین سلامت روان و جسم رابطه وجود دارد. همین طور بین هوش هیجانی و توانایی مقابله با استرس رابطه وجود دارد. وقتی هوش هیجانی بالا باشد و توانایی حل مسئله اجتماعی نیز وجود داشته باشد، در این حالت رابطه منفی بین استرس و برون دادهای روانی منفی مانند افسردگی، ناامیدی، خودكشی، اضطراب، نارضایتی از زندگی وجود دارد.

اگر هوش هیجانی پایین باشد و توانایی حل مسئله اجتماعی وجود داشته باشد افراد موفق می شوند تا آسیب پذیری روانی اجتماعی را كاهش دهند. به عبارت دیگر هوش هیجانی در افزایش میزان توانایی حل مسئله اجتماعی و سلامت روانی می تواند موثر باشد. در سطح تجربی هر دو این ساختار به هم ارتباط داشته و در بهبود و یا در بیماریهای جسم و روان موثر است.

مدیریت هیجان ها این مهم است كه بتوانیم تشخیص بدهیم كه پشت احساس ها چه عقایدی وجود دارد چرا كه عقاید بر توانایی یك عمل تأثیر می گذارد. ممكن است كه افراد بر اساس نگرش ها خود پیغام‌های منفی دریافت كنند، بنابراین متغیرهای ما، سلامت روانی و امید داشتن می تواند مهم باشد همین طور شیوه برخورد با عصبانیت، ترس، اضطراب و غمگینی از اهمیت خاصی برخوردار است. ما می توانیم یاد بگیریم كه یك مشكل كه خراب شده است دوباره بازسازی شده است و درست شده و درست است. مثلاً درك درست در ارتباط با اینكه ما چه بگوییم و چه انجام دهیم در حقیقت بهترین عملی است كه انجام داده‌ایم. مهم ترین ویژگی دیگر این شاخص تسهیل هیجانی است. تسهیل هیجانی شامل توسعه‌ی عواطف جهت تسهیل در امر تصمیم گیری، روند حل مسئله و خلاقیت است. در این شاخه هیجان به عنوان ضایع اطلاعاتی و انگیزشی وارد نظام شناختی شده و آن را تحت تأثیر قرار می دهد بدین ترتیب افراد می توانند از حالات هیجانی و اثرات آن جهت رسیدن اهداف مطلوب استفاده كنند. برای مثال خلق شاد و احتمال وقوع نتایج مثبت را دست یافتنی می كند در حالی كه خلق منفی را واقعی تر نشان می دهد. بنابراین هیجانات چهارچوب ذهنی متفاوت و سبك گوناگونی برای پردازش اطلاعات ایجاد می كند مثلاً خلق شاد چهارچوب ذهنی ایجاد می كند كه برای فعالیت های خلاق همراه با ایجاد ارتباط جدید بین عوامل مختلف مفید است، در حالی كه خلق غمگین چهارچوب ذهنی ایجاد می كند كه در آن مسایل با توجه به عمق جزئیات به شكل كندتری حل می كند.


بحث و نتیجه گیری

به منظور بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سلامت روان از شیوه‌های آماری ضریب همبستگی استفاده شد، كه با توجه به داده‌های بدست آمده رابطه معناداری بین متغیرهای نامبرده وجود داشت در ارتباط با این فرضیه هر چه هوش هیجانی افراد بیشتر، دارای سلامت روانی بیشتری نیز می باشند.

در حالی كه ضریب هوش IQ در طول عمر تقریباً ثابت است ولی هوش هیجانی را می توان یاد گرفت و آن را تقویت كرد. دانیل گلمن معتقد است سازمان ها می توانند هوش هیجانی را تمرین و آموزش دهند همچنین مدارس. بسیاری از روان شناسان معتقدند دیدگاه گلمن به مرور زمان زمینه ساز رشد راهكارهای مربوط به مهارتهای هوش هیجانی است در حالی كه تعدادی از روان شناسان این نظریه را تأیید نكردند. تعدادی از تئوریها می گویند هوش هیجانی تعریف شده را می‌توان یاد داد. در حالی كه بعضی معتقدند مهارتهای فنی و شناختی موجب تربیت افراد و آمادگی آنان برای زندگی بهتر است و كمك می‌كند كه در زندگی خود نیاز موافق كامیابی از دیگران باشد. ادوارد گوردون (2000) معتقد است: هوش هیجانی بستگی زیادی به شخصیت و خلق و خوی افراد دارد خیلی قابل تغییر نیست و میزان سواد و مهارتهای تحلیلی افراد به مهارتهای هیجانی متفاوت است. اما بهترین روش افزایش سلامت روانی غالباً شناختی هستند.

به منظور بررسی رابطه بین هوش هیجانی زنان و مردان از روش آماری t برابر یك گروه مستقل استفاده شد. با توجه به داده های بدست آمده مشخص شد كه بین هوش هیجانی زنان و مردان تفاوت معناداری وجود دارد. به منظور رابطه بین سلامت روانی زنان و مردان تفاوت معناداری وجود دارد از روش آماری T برابر یك گروه مستقل استفاده شده است با توجه به داده های بدست آمده نشان می دهد كه بین هوش هیجانی زنان و مردان تفاوت معناداری وجود دارد.

به منظور بررسی رابطه بین سن و هوش هیجانی از روش آماری تجزیه و تحلیل واریانس یك طرفه استفاده شده است كه نشان می دهد بین متغیرهای نامبرده رابطه معناداری وجود دارد.


پیشنهادات و محدودیت ها:

1- پیشنهاد می شود تحقیقات بیشتری در این زمینه با حجم نمونه بزرگتر، انجام شود.

2- در تحقیقاتی آتی برای سنجش هوش هیجانی از مقیاس های دیگری كه با ویژگی های فرهنگی جامعه ها تطابق بیشتر دارد، استفاده شود.

3- پیشنهاد می شود در پژوهش به اثربخشی آموزش هوش هیجانی توجه شود و مشخص گردد كه آیا با آموزش هوش هیجانی عملكرد افراد در حیطه شغل یا تحصیل كاهش یا افزایش می یابد.

4- پرسشنامه هوش هیجانی و سلامت روانی در مراحل جداگانه اجرا شود.

5- بهتر است دانشگاه آزاد تدابیری جهت حضور بلامانع دانشجویان دانشگاه آنرا در مراكز علمی دولتی اتخاذ نماید.

محدودیت ها:

1- در این پژوهش به دلیل همكاری نكردن تعدادی از افراد تنها تعداد محدودی از زنان تست گرفته شد.

2- عدم اجازه دانشگاه های سراسری به دانشجویان دانشگاه آزاد برای استفاده از منابع پژوهشی و اطلاعاتی.


.

قیمت فایل فقط 26,400 تومان

پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.

پرداخت و دانلود

برچسب ها : بررسی رابطة میان هوش هیجانی و سلامت روانی در سال تحصیلی 85-1386 , بررسی رابطة میان هوش هیجانی و سلامت روانی در سال تحصیلی 851386

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر
محصولات پر فروش

دسته بندی محصولات

بخش همکاران
دسته بندی صفحات
بلوک کد اختصاصی